کد خبر: 439242
۰
۰
نسخه چاپی
دلنوشته

جنگی که در آن صدای تقدیر با صدای گریه کودکان تند می‌شود

صدیقه بازیار هنرستان ستایش شهر داراب

جنگی که در آن صدای تقدیر با صدای گریه کودکان تند می‌شود

به ترس و شوق، به غم و شادی، به خون و اشک، به امید و ایمان، به دستانی که برخاسته اند از خاک زمین، و به دلهایی که با

 درون خویشتن نفس می‌کشانند... این‌جاست جبهه جنگ، جنگی که در آن صدای تقدیر با صدای گریه کودکان تند می‌شود. این‌جاست

 جنگ غزه و اسرائیل که تاریخ را با خون به روز می‌کند
.در آغاز، بر خاک غزه قدم می‌گذاریم. آنجا که خاک سوخته از حملات بمباران‌ها، درد و غم مادرانی که فرزندان خود را در دستان

 ترس وجدان ترک کرده‌اند، را دارد. اما در این دلتنگی و تلخی، همچنان آرزوی زندگی در دل هر آدمی است. آرزویی که به‌رغم همه سختی‌ها و نابرابری‌ها، در خون تپنده جوانان غزه زنده است.

به سوی اسرائیل نیز می‌رویم، به سرزمینی که به ظاهر خود را پیشرفته قدرتمند نشان می‌دهد. اما در این قدرت و ظاهر ، چه

می‌بینیم؟ دستانی که با بمباران‌ها و نابرابری‌ها، جان‌های بی‌گناهان را از بین می‌برد. در این سرزمین نیز، دل‌هایی هست که در برابر ستم و خشونت، به امید صلح و عدالت می‌افزایند.
جنگ، زمینه‌ای است برای کشتن و نابودی، اما همچنین فرصتی است برای حمایت از عدالت و صلح. هرچند که زخم‌هایی که در

 این جنگ باز می‌شود، به زمان‌ها برای شفا دادن نیاز دارد، اما ایستادگی و همبستگی مردمان جهان در برابر ستم و خشونت، نشان می‌دهد که امیدی برای آینده وجود دارد.

امروز، با دلی پر از آرزوی صلح و دستانی که به سمت همدیگر دراز شده‌اند، به شما می‌گویم: بگذارید در جهانی که به ما تقسیم شده است، رنگ و قومیت جایگاهی نداشته باشد. بگذارید عشق و همبستگی، زبانی باشد که همه انسان‌ها به‌خوبی می‌فهمند.

بیاید با هم به سوی جنگی نپردازیم، بلکه به سوی صلح و عدالت حرکت کنیم.

 

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید