کد خبر: 439380
۱
۰
نسخه چاپی
دلنوشته

چگونه می‌شود دم از انسان بودن زد و قلبت برای غزه ...

الهه روانگر هنرستان ستایش داراب

چگونه می‌شود دم از انسان بودن زد و قلبت برای غزه ...

چگونه آسمان نبارد!؟
زمین نعره نزند!؟
وقتی که در گوشه ای از خاکش کودکانی برای خاطر دینشان، آرمان شان از حق حیات محرومند... مگر نه ادعای آزادی ابر قدرت ها گوش فلک را کر کرده است، پس چگونه هست که نه رحمی بر کودک است نه رحمی بر زن و نه پیر و جوان...
چگونه است که روز را بر مردمان غزه شام تار کرده اند و مدافعان آزادی سکوت اختیار...
چگونه می‌شود دم از انسان بودن زد و قلبت برای غزه
برای کودکان غزه، برای مادرانش، پدرانش پاره پاره نشود... سنگ به صدا آید از ضجه های طفلان در سوگ مادر... آسمان خون می‌بارد از فریاد مادران از داغ جوان و پر پر شدن فرزند... به چه جرمی چنین ستم روا می‌دارید، شما که آزادی از زبانتان نمی‌افتد و به بهانه آن به خاک می نشانید دنیا را
مرگ بر دستان خون آلوده تان که زخم بر جای به جای پیکر زمین گذاشتید...
طفلکانم بدانید خواهران و برادران شما در ایران و در تمام دنیا قطع خواهند کرد دستان دژخیمی که بر سرتان آتش افروختند و مرهم زخم هایتان سرنگونی صهیونیست خواهد شد به حول و قوه الهی...

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید