کد خبر: 520871
۳
۰
نسخه چاپی
بازتعریف شهرداری شیراز از هفته فرهنگی؛  

بهای سنگین لبخند دیپلمات ها از جیب مردم !

 در حالی‌که بسیاری از شهروندان شیرازی درگیر مشکلات معیشتی و رنج‌های روزمره‌اند، ضیافتی پرزرق‌وبرق در دل یکی از هتل های زیبا  و لوکس شهر برگزار شد؛ ضیافتی که نمایی نامأنوس از «فرهنگ شیراز» به سفرای خارجی ارائه شد. این رویداد، نقدهایی جدی را متوجه دستگاه‌های نظارتی، از جمله شورای اسلامی شهر و استانداری فارس کرده است.

بهای سنگین لبخند دیپلمات ها از جیب مردم !

                                                     (برای تماشای فیلم مربوطه روی عکس کلیک کنید)

به گزارش اقتصادآینده نیوز ؛ در هفته‌ای که به نام فرهنگ شیراز ثبت شده، شهری با هزاران سال تمدن، با زبان سعدی و سکوت حافظ ،  ناگهان در هتل یوتاب شیراز ، تصویری متفاوت از خویش ترسیم کرد. شبی رسمی در نیمه ی اردیبهشت‌ماه، با سفره‌های رنگین، آذین‌بندی مجلل، موسیقی زنده و تشریفات ویژه برای میهمان هایی خاص .

شیراز، شهری که روزگاری در دل تاریخ، محور دیوان‌های شعر و ادبیات بود، در این ضیافت ؛ تحت سایه‌ای از تجملات قرار گرفت. در حالی که اهالی این شهر در کوچه‌های باریک، در کنار بازارهای سنتی، در برابر تنگناهای اقتصادی روزگار می‌گذرانند، شهر میزبان ضیافتی گران‌قیمت و تجملی بود که به هیچ وجه نمایانگر هویت واقعی شیراز نبود.

شهرداری شیراز، این رویداد را تلاشی برای معرفی فرهنگ فاخر شیراز دانست، اما آیا فرهنگ این شهر با نورپردازی و سفره‌های تشریفاتی معرفی می‌شود؟ آیا فرهنگ، کالایی برای ویترین عمارت‌هاست یا روحی جاری در کوچه‌پس‌کوچه‌های سعدی، سنگ‌سیاه و دروازه کازرون؟ آیا در این رویداد، اثری از کودکان محروم، معلمان فداکار، هنرمندان گمنام، و حافظ‌خوان‌های قدیمی دیده نشد؟ چرا هیچ نشانی از این سرمایه‌های اجتماعی که قلب شیراز را تشکیل می‌دهند، در این ضیافت نبود؟

در کشوری که ساده‌زیستی مسئولان، توصیه‌ی مکرر رهبر انقلاب است، چگونه هزینه‌های هنگفت این ضیافت با بیت‌المال، قابل توجیه است؟ آیا در همان شبی که چراغ‌های هتل یوتاب روشن بود، چراغی در دل مردمی خاموش نشد؟ آیا این ضیافت می‌توانست فرصتی برای گرامیداشت کارگران روزمزد، خانواده‌های نیازمند، یا حتی همسایگان محروم باشد؟ مگر شهردار شیراز نگفت که هر روز باید روز کارگر باشد؟ پس چه شد؟ در شبی که هتل یوتاب به میزبان سفرا و مهمانان ویژه تبدیل شد، آیا کارگران زحمت‌کش  این شهر که در زیر آفتاب سوزان یا در سرمای زمستان به سختی روزگار می‌گذرانند، در این ضیافت حضور داشتند؟ آیا آن‌هایی که با دست‌های پینه‌بسته، رونق اقتصادی شهر را به دوش می‌کشند، سهمی در این جشن فاخر داشتند؟ آیا شهرداری که از مسئولیت‌های اجتماعی سخن می‌گوید، در این مراسم برای کارگران و سایر اقشار زحمت‌کش برنامه‌ای در نظر گرفته بود؟ این تناقض میان شعارها و عمل، تنها در ذهن شهروندان شیرازی سؤالات بیشتری را ایجاد می‌کند که آیا این سخنان به‌راستی در خدمت مردم است یا تنها در حد یک شعار باقی می‌ماند؟

این پرسش‌ها، مسئولیت مستقیم شورای اسلامی شهر شیراز را به میان می‌کشد. شورایی که  اخلاقی و قانونی ، موظف به «نظارت بر حسن اجرای مصوبات، نظارت بر عملکرد شهرداری و ارزیابی هزینه‌ها و درآمدها»ست. غفلت از این وظیفه، به معنای چشم‌پوشی بر رفتارهایی‌ست که می‌تواند به سرمایه اجتماعی شهر آسیب بزند. شورای شهر باید علاوه بر نظارت بر تصمیمات و هزینه‌ها، به ‌طور مؤثر و شفاف پاسخگو باشد و نباید اجازه دهد که چنین رویدادهایی با هزینه‌های غیرضروری و برای نمایش تجملات برگزار شوند.

همچنین استاندار محترم فارس ، مسئول نظارت عالیه بر عملکرد دستگاه‌های اجرایی استان است، نمی‌تواند در برابر چنین جلوه‌هایی از اشرافی‌گری در مدیریت شهری، بی‌تفاوت باشد. عدالت اداری، تنها در گزارش‌های هفتگی محقق نمی‌شود؛ بلکه در صیانت از شأن و هویت مردمی شهرها تجلی می‌یابد. آیا هیچ‌کدام از دستگاه‌های نظارتی استان نمی‌توانند در برابر چنین صحنه‌هایی واکنش نشان دهند؟

سوالی که مطرح می‌شود این است که در کنار تمام این تشریفات، آیا مسئولان شهری به‌درستی از ظرفیت‌های فرهنگی شیراز استفاده کرده‌اند؟ آیا این هزینه‌های گزاف می‌توانست در برنامه‌های فرهنگی، هنری و اجتماعی با هدف حمایت از هنرمندان و فعالان فرهنگی شهر به کار گرفته شود؟ چه چیزی باعث شد که رویدادی که به نام فرهنگ شیراز نام‌گذاری شده، نتواست حسب انتظار، نمادی از فرهنگ مردمی این شهر را به نمایش بگذارد؟

هفته فرهنگی اگر قرار است معنا داشته باشد، باید از کوچه‌های قدیمی تا مساجد تاریخی، از مدارس محروم تا انجمن‌های ادبی، از حسینیه‌های کوچک تا خانه‌های بی‌پناه، روایتگر رنج‌ها، نجابت‌ها، زیبایی‌ها و ریشه‌های مردم باشد. نه نمایشگاه پر زرق‌وبرق برای لبخند گرفتن از سفرا و عکس یادگاری با سلبریتی‌ها.

و باز هم باید به زبان شعر گفت:

 نه آینه‌ست اگر بنمایدت فریب، برو
که شهرِ ما، جز این که می‌نماید، هست

فرهنگ، لباس فاخر نیست که تنها بر قامت میهمانان دوخته شود؛ خون دل مردم است که باید در قاب این هفته جاری باشد. اگر در شیراز خبری از فرهنگ مردمی نباشد، پس چه چیزی از این شهر باقی خواهد ماند؟ تنها عمارت‌هایی که در دل تاریخ جا مانده‌اند یا ظاهرهایی که جز رنگ و نور چیزی به مردم نمی‌دهند؟

در پایان، باز هم باید یادآور شد که هر چند روابط عمومی شهرداری شیراز با تغییر مدیریت در ماه های اخیر ؛ رسالت اطلاع رسانی و حتی پاسخگویی را ازیادبرده است ولی وظیفه دستگاه‌های نظارتی، از شورای اسلامی شهر تا استانداری، پیگیری دقیق‌تر این رویدادها و توجه به بازخوردهای اجتماعی آن است. این نظارت باید نه به‌عنوان یک مسئولیت صرفاً اجرایی، بلکه به‌عنوان یک دغدغه اجتماعی و فرهنگی انجام شود، تا چنین رویدادهایی نه به عنوان فرصتی برای نمایش تجملات، بلکه به عنوان جشن‌های مردمی و فرهنگی اصیل معرفی شوند.

هادی دریس

 

 

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید